۷ نتیجه برای قهاری
مهرداد نصرا... زاده ثابت، لعیا قهاری، منوچهر صفری،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( زمستان ۹۶ ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه : کمبود اکسیژن متعاقب ایسکمی منجر به تغییرات زیان آوری در ساختار و عملکرد مغز میشود. کاهش یا قطع جریان خون به قسمتی از مغزمنجر به ایجاد ایسکمی مغزی موضعی می شود. کاهش التهاب ، مهار آپوپتوزیس ، ترمیم آکسونهای آسیب دیده و آنژیوژنز عواملی هستند که می توانند به ترمیم بافت عصبی در نواحی آسیب دیده کمک کنند و عوارض ناشی از آن را کاهش دهند. سرمادرمانی با کاهش ادم و عوارض ناشی از ریپرفیوژن، صدمه سلولی را کاهش میدهد.
روش کار : در این تحقیق از ۱۶ راس موش صحرایی نژاد ویستار نر با وزن ۲۵۰ گرم در دو گروه هیپوکسی و گروه سرمادرمانی استفاده شد. برای بیهوشی ازکلرال هیدرات با دوز ۴۰۰ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن استفاده شد که به صورت داخل صفاقی تزریق شد. سپس شریان کاروتید داخلی سمت چپ بصورت موقت و بمدت یک ساعت قطع گشته و اکسیژن رسانی مختل شد. با برقراری مجدد جریان خون ، از کیسه یخ بصورت موضعی بر روی گردن موش صحرایی بمدت نیم ساعت
استفاده شد. پس از گذشت ۲۴ ساعت رت ها ذبح شده و نمونه ها با کرزیل ویوله رنگ آمیزی شد. سپس با دوربین دیجیتال Canon و زوم اپتیکال ۱۰ عکس برداری صورت گرفت .
ادم مغزی ،حجم ضایعه و مرگ سلولی محاسبه شد و توسط نرم افزاز Spss مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: سلولهای مرده در گروه درمانی کاهش داشته و سلولهای نرمال بیشتر دیده میشود. استفاده از سرمادرمانی موضعی ادم مغزی را کاهش داده است. حجم ضایعه در گروه درمانی نسبت به گروه هیپوکسی بصورت معنی داری کاهش داشته است.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داده است که استفاده از سرمادرمانی موضعی حجم ضایعه و آسیب مغزی متعاقب آن را بواسطه کاهش عوارض ریپرفیوژن کاهش میدهد. با استفاده از نتایج بدست آمده از این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که استفاده از سرمادرمانی موضعی اثری همانند داروهای کاهنده دما در بدن داشته و میتواند اثر مطلوب را ایجاد کند بدون اینکه اثر سیستمیک در بدن داشته و استفاده طولانی مدت آن آسیب رسان باشد و علاوه بر آن استفاده از آن به سهولت صورت گرفته و در دسترس می باشد و میتواند بعنوان درمان اولیه و همزمان با درمانهای دیگر بکار گرفته شود
لعیا قهاری، شهلا میرگلوی بیات،
دوره ۶، شماره ۱۹ - ( تابستان ۹۷ ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه : خردل گوگردی بعنوان گاز جنگی می باشد که از طریق استنشاق و تماس مستقیم با پوست و یا از طریق دستگاه گوارش بدنبال مصرف غذای آلوده جذب می شود. در مطالعات انسانی خردل هیدرولیز نشده در مغز و ذخایر چربی حتی پس از گذشت روزهای متمادی پس از تماس وجود داشت. دفع این ماده از طریق ترشحات بدن مانند سمن ، ادرار ، عرق و خون صورت می گیرد. تاثیر خردل را عمدتا مثل سایر مواد توکسیک در سطح گنادها یعنی محل تقسیم سریع سلولی و همچنین سلولهای کبدی می دانند.
روش کار : در این تحقیق از ۳۰ راس رات نژاد آلبینو نر با وزن ۲۰۰ گرم در سه گروه نرمال، گروه حلال با نام بافرتیرودز و گروه آزمایشی خردل گوگردی استفاده شد. برای گروه آزمایشی از ۱۰ میکروگرم بر کیلوگرم خردل حل شده در بافر تیرودز استفاده شد که به صورت داخل صفاقی و در سمت راست تزریق شد. پس از گذشت ۸ هفته رتها بیهوش و سپس ذبح گردیدند و در زیر هود تشریح گشته و از ناف کبد و بیضه سمت راست نمونه برداری شد. نمونه در فرمالین ۱۰% جهت پروسه بافتی قرار گرفته و با میکروتوم برشهای ۵ میکرونی زده شد. نمونه ها پس از رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین با میکروسکوپ نوری مطالعه و نتایج آن با استفاده از نرم افزار SPSS و T-Test تجزیه و تحلیل شد. P <۰/۰۵ از لحاظ آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: در گروه خردل بافت ظاهری کبد سفت و خشک شده بود و مناطق گسترده نکروز در لوبولها دیده شد و همچنین واکوئل دار شدن هپاتوسیت ها ، نکروز هپاتوسیت ، ادم نواحی پورت و ارتشاح سلولهای خونی و لنفوسیت ها دیده شد. ضخامت اپی تلیوم ژرمینال بیضه در گروه خردل کاهش داشته و سلولهای نواحی ادلومینال مجزا بوده و از هم گسیخته دیده شد. تعداد لوله های سمینیفروس در مقطع میکروسکوپی در گروه خردل کاهش داشته و ادم بینابینی دیده شد و همچنین سلولهای بینابینی نیز در گروه خردل کوچکتر شدند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داده است که تغییرات ظاهری و سفت شدن بافت کبد ، نکروز در لوبولهای کبدی و همچنین بهم خوردن نظم سلولهای کبدی ، دیلاتاسیون و پرخونی سینوزوئیدها ، پیدایش واکوئل های چربی در سیتوپلاسم هپاتوسیت ها ، تورم و پیکنوتیک شدن هپاتوسیت ها وهمچنین ارتشاح سلولهای خونی در سینوزوئیدها ، ورید مرکز لوبولی و پورت در کبد دیده شد. در بیضه از بین رفتن انسجام طبیعی بافت بیضه ، افزایش فضای بین لوله های سمینیفر و ادم بینابینی ، کاهش ضخامت اپی تلیوم ژرمینال و وجود اشکال نکروزه سلولهای رده اسپرماتوسیت و کاهش تعداد آن ، کاهش در حجم و تعداد سلولهای لیدیگ دیده شد.در مجموع می توان نتیجه گرفت که موستارد می تواند سالها بعد از تماس ، اختلال اسپرماتوژنزیس ایجاد کند و موجب ناباروری شود و درسطح آنزیمهای کبدی و کارکرد آن تغییر ایجاد کند.
علی بنایی، علیرضا سالمی خامنه، حسین زندی فر، شهربانو قهاری،
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( مستان ۹۷ ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: افزایش میزان خسارت و مرگ های ناشی از تخلفات رانندگی موجب توجه پژوهشگران به این موضوع شده است در این راستا هدف از انجام این پژوهش مقایسه تنظیم هیجانی، استرس، پرخاشگری و راهبردهای مقابله ای در رانندگان مختلف و غیر متخلف می باشد.
روش کار:روش پژوهش از نظر نوع علی – مقایسه ای بوده ،جامعه آماری این پژوهش کلیه رانندگان منطقه سه راهنمایی و رانندگی شهر تهران بودند و نمونه آماری ۱۶۰ نفر بودند ۸۰ تن از رانندگان متخلف و ۸۰ راننده غیر متخلف . روش نمونه گیری خوشه ای بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های راهبردهای مقابلهایاز پرسشنامه لازاروس و فولکمن (۱۹۸۸) ، پرسشنامه تنظیم هیجانی گرانفسکی (۲۰۰۱) ، پرخاشگری باس و پری(۱۹۹۲)، پرسشنامه استرس ادراک شده (PSQ) کوهن و همکاران(۱۹۸۳) استفاده گردید ، داده های بدست آمده با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) و کولموگوروف اسمیرنوف و با استفاده از نرم افزار SPSS ۲۰ تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها:نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین رانندگان متخلف و غیرمتخلف حداقل در یکی از متغیرهای تنظیم هیجانی، استرس، پرخاشگری و راهبردهای مقابلهای تفاوت معنی داری وجود دارد.(۰۱/۰P<)
نتیجه گیری:با توجه به یافته های بدست آمده می توان گفت که متغیرهای استرس ، پرخاشگری، و در بین مؤلفه های راهبردهای مقابله ای(گریز اجتناب )و نیز در بین مؤلفه های تنظیم هیجانی(نشخوار فکری و فاجعه انگاری) در رانندگان متخلف بیشتر از رانندگان غیرمتخلف است.
سینا مددی، شهربانو قهاری، حسین زندی فر،
دوره ۷، شماره ۲۲ - ( بهار ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سبک های مقابله ای، طرحواره های ناسازگار اولیه و عزت نفس در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی و افراد عادی بود.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع پژوهش های علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی شهر تهران بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند بود. حجم نمونه با توجه به نوع مطالعه، در هر دو گروه افراد دارای اختلال هویت جنسی و عادی، ۳۰ نفر انتخاب شدند. افراد عادی بر اساس سن، تحصیلات و شغل با گروه افراد دارای اختلال هویت جنسی همتا شدند. کلیه افراد جهت شرکت در مطالعه رضایت خود را اعلام کردند و فرم رضایت نامه را تکمیل نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله ای اندلر و پارکر (CISS)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه (YSQ-sf۲) و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (CSSEI) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که عزت نفس افراد عادی (۲۰/۶) بالاتر از افراد دارای اختلال جنسی (۱۹/۱) بود و افراد با اختلال هویت جنسی در مقایسه با افراد عادی در تمام طرحواره های ناسازگار اولیه به استثنای ایثار نمرات بالاتری به دست آوردند. یعنی تنها در طرحواره های ناسازگار اولیه ایثار نمرات افراد عادی در مقایسه با افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی بالاتر بود. همچنین بین دو گروه در راهبرد مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار با توجه به مقدار F و سطح معناداری به ترتیب (۱۶/۳۴=F و ۰/۰۰۰۱>P و ۵/۶۲=F و ۰/۰۲>P) تفاوت معناداری وجود داشت اما در سبک مقابله مسئله مدار بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: افرادی که دارای اختلال جنسی می باشند در مقایسه با افراد عادی دارای عزت نفس پایین و طرحواره های ناسازگار اولیه بیشتری بوده و در مقابله با تنش ها بیشتر از راهبردهای مقابله ای هیجان مدار استفاده می نمایند.
فاطمه فتوت، شهربانو قهاری، علیرضا سالمی خامنه،
دوره ۷، شماره ۲۵ - ( زمستان ۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: سبک های دلبستگی بعنوان زیر بنای ساختار شخصیت فرد ، موجب شکل دادن به رفتار و شخصیت فرد میگردد ، هدف از انجام تحقیق پیشرو بررسی سبک های ابرازگری هیجانی، همدلی عاطفی، رضایت زناشویی با میانجیگری سبک دلبستگی در مادران کودکان ای دی اچ دی می باشد.
روش:این پژوهش از نوع همبستگی بوده ، جامعه آماری شامل تمام مادران دارای کودک ای دی اچ دی شهر تهران بودند که به مراکز مشاوره، کلینیک های تخصصی، مراکز مشاوره ی کانون های شهرداری و مراکز مشاوره دانشگاه های تهران و شهید بهشتی که در پاییز و زمستان سال ۱۳۹۵ مراجعه کرده بودند و نمونه مورد مطالعه شامل ۱۵۰ مادر دارای فرزند ای دی اچ دی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند ،جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه ابرازگری هیجانی(EEQ) ، پرسشنامه همدلی توسط داویس ،پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH ،پرسشنامه سبک دلبستگی هانز و شاور استفاده شد و داده های بدست آمده با استفاده از آزمون ضریب همستگی پیرسون و تحلیل واریانس و با نرم افزار SPSS ۲۳ تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که بین سبک های ابرازگری هیجانی، همدلی عاطفی، رضایت زناشویی با میانجیگری سبک دلبستگی در مادران کودکان ای دی اچ دی رابطه معناداری وجود دارد.(۰,۰۱<p)
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت سبک دلبستگی می تواند ابزارگری مثبت، همدلی عاطفی و رضایت زناشویی را پیش بینی کند.
شهربانو قهاری، فاطمه ویسی، حامد کاوند، مریم یکه فلاح، حسین زندی فر، نازنین فرخی، رضا داودی،
دوره ۸، شماره ۲۷ - ( تابستان ۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: طرحوارههای ناسازگار اولیه یکی از مهمترین علل عود اختلالات روانپزشکی است. لذا هدف این پژوهش اعتبارسنجی فرم کوتاه پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه در گروه بالینی و عادی بود.
روش کار: این پژوهش از نوع مقطعی و اعتبارسنجی ابزار بود. در این پژوهش تعداد نمونهها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس از بین مراجعهکنندگان (مرد: بالینی: ۳۳/۸%، عادی ۵۵/۹%؛ زن: بالینی: ۶۶/۲%؛ عادی،۴۲/۷%) به مرکز انستیتو روانپزشکی و چندین مرکز مشاوره روانشناختی تهران ۴۳۱ نفر انتخاب شد که در دو گروه بالینی با ۲۰۴ نفر (۴۷/۳%) و افراد عادی بدون تشخیص اختلال با ۲۲۷ نفر (۵۲/۷%) طبقهبندی شدند. برای اعتبارسنجی از پرسشنامه جمعیتشناختی و پرسشنامه فرم کوتاه طرحوارههای یانگ(YSQ-SF-۷۵) استفاده شد. به منظور بررسی رواییسازه و پایایی آزمون به ترتیب از روش همبستگی مبتنی بر تحلیل عاملی و روش همسانی درونی به کمک نرمافزار SPSS-۲۲ استفاده شد.
یافتهها: نتایج مربوط به ارزیابی پایایی درونی پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه با استفاده از آلفای کرونباخ نشانگر آن بود که ضریب آلفای کرونباخ در زیر مقیاسها بین ۰/۷۶ تا ۰/۹۰ و برای کل مقیاس ۰/۹۶ است. همچنین همبستگیهای مجموعهی مادهها بیشتر از ۰/۴ بود که تأییدکننده آن است که اکثر خردهمقیاسها (به جزء مقیاسSS با SI, DS, DI ) از همسانی درونی رضایتبخشی برخوردار بودند.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که این پرسشنامه ابزار مناسب و معتبری برای سنجش طرحوارههای ناسازگار اولیه در نمونههای بزرگسال عادی و بالینی میباشد.
میترا یوسف پور، دانیال اسدپور، لعیا قهاری،
دوره ۹، شماره ۳۳ - ( زمستان ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: سوختگی یکی از مشکلات شایع در کشورها بوده و یافتن ماده ای که بتواند علاوه بر ترمیم عوارض کمتری داشته باشد، بسیار با اهمیت است. استفاده از گیاهان دارویی جهت درمان زخم های سوختگی سابقه دیرینه دارد. در این مطالعه اثرات گیاه آقطی را با پماد سیلورسولفادیازین که بطور روتین برای ترمیم زخم سوختگی مورد استفاده قرار می گیرد ، بررسی کردیم. مواد و روشها: در این مطالعه از موش های صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن حدود۳۰۰ گرم استفاده گردید. موش ها به صورت تصادفی در ۳ گروه قرار گرفتند. سپس سوختگی درجه ۲ در پشت حیوانات ایجاد گردید. زخم های گروه درمان با پماد ۱۰% تهیه شده از عصاره گیاه آقطی و گروه درمان دیگر با پماد سیلورسولفادیازین؛ به مدت ۲۱ روز تحت درمان قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ پمادی دریافت نداشت. در نهایت میزان ترمیم زخم ها در روزهای ۷، ۱۴ و ۲۱ مورد مطالعه قرار گرفت و اطلاعات به دست امده با استفاده از نرم افزارGraphPad Prism به روش آماری (One-Way-ANOVA) بررسی شد. نتایج: بررسی زخم ها در روزهای ۷، ۱۴ و ۲۱ نشان داد که پماد ۱۰% برگ گیاه آقطی به طور معنیداری میتواند بهبود شاخصهای درمانی زخم شامل وسعت زخم، ضخامت اپیتلیوم نسبت به گروه کنترل و گروه درمان سیلورسولفادیازین را افزایش دهد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از گیاه آقطی در بهبود زخم های سوختگی اثرات قابل توجهی داشته و می تواند در مطالعات تکمیلی آینده در زمینه درمان زخم سوختگی مورد توجه قرار گیرد.